هی... چه فاز سنگینی همه چی سفید سیاهه چیزی رنگی نی...


nobody

بعضی وقت ها هست فکر میکنم کاش خدا پایین می آمد و به من میگفت  آدم ها اذیتت میکنند بیا بریم...کاش میشد زندگی را دست دیگری سپرد  و  گفت تو جای من بازی کن ...وقتی دنیا و آیندم نابود شده است  و از زندگی فقط سیاهی فهمیدم فهمیدم آمدنم به دنیا اجباری بوده  و مهمتر ... رفتن هم اجباری چه کار باید بکنم جز اینکه هر شب به امید مرگ به خواب روم و صبح با لعنت فرستادن به بخت گندم چشمانم را بگشایم.خیلی وقت ها شده به خدا گفته ام چرا مرا در این دنیای کثیف و سیاه و سفید بوجود آوردی چرا این راه جلو پایم گذاشتی...و چرا...و چرا...و چرا اکنون در سراشیبی قرار گرفته ام که متوقف شدنم غیر ممکن و بیرون کشیدنم از این منجلاب نجاست سخت تر میشود می میرم و مانند  ماهی غرق شده ای فقط و فقط قوطه میخورم و بیشتر و بیشتر لجن آلود میشوم  اکنون که این نوشته را مینگارم مرگ نیز کنار من است  و برای گرفتن جان من لحظه شماری میکندaن تنها و بیکس در اوج جوانی و نوجوانی پیر میشوم و هزاران بار میمیرم...و باز مینویسم ...



نظرات شما عزیزان:

fibi
ساعت18:33---28 تير 1392
اهنگشو یادمه
راستی وبتو کامل کن سر میزنم
در ضمن لینک شدی با اسم:
nobody
منو با :ضـــــــــد پســــــر بلینک
مرسی
کامل شد خبرم کن


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 1 فروردين 1387برچسب:من,زندگی,سیاهی,لجن آلود,مرده,,ساعت 1:0 توسط mohammad| |


Power By: LoxBlog.Com